آب را گل نکنید...
دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ب.ظ
«اب راگل نکنید»
شاید از دور علمدار حسین،
مشک طفلان بردوش،
زخم وخون بر اندام ،
میرسد ....
میرسد تا که از این اب روان ،
پر کند مشک تهی...
ببرد جرعه ی ابی...
برساند به حرم...
تا
علی اصغر بی شیر رباب،
نفسش تازه شود،
و بخوابد ارام...
« اب را گل نکنید»
که عزیزان حسین....
همگی خیره به راهند،
که ساقی اید...
وبه انگشت کرم
گره کور عطش بگشاید،
«اب را گل نکنید»
که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب وبیمار است،،
در تب و گریه اسیر...
«اب را گل نکنید»
که بود مهریه ی مادرشان،
«یازهرا»
نه همین اب ،که هر جای دگر
رود ونهری جاریست
مهر زهرای بتول است
از این است که من میگویم:
«اب را گل نکنید»
«اب را گل نکنید»
تقدیم به عاشقان اقا ابا عبدالله الحسین(ع)
۹۳/۰۷/۲۸